به نام خدا

روزی روزگاری، شیر، سلطان جنگل را عارضه ای لاعلاج پیش آمد. جغد دانا از طبیب حاذق جنگل مجاور گفت و پیشنهاد کرد شیر عزم خود را جزم کرده، چند ماهی برای درمان به آن جنگل برود. شیر برای رتق و فتق امور در زمان معالجه خود تصمیم گرفت یکی از حیوانات را به نیابت از خود به فرمانروایی جنگل بگمارد. با مشاوره وزرا و برای این که حالی هم به حیوانات ضعیف جنگل داده باشد تصمیم گرفت خرگوش را به فرمانروایی موقت بگمارد.

شیر بار سفر بست و عزم جنگل مجاور کرد و خرگوش نیز بر تخت فرمانروایی تکیه زد. خرگوش هنوز تخت سلطنت را به دست نگرفته تصمیم گرفت گوشمالی حسابی به روباه بدهد. فرمان داد روباه را دست و پا بسته به حضورش بیاورند. چون روباه را آوردند برای پیدا کردن بهانه نگاهی به سر و روی او انداخت و گفت: “تو چرا کلاه سرت نیست؟!” و فرمان داد به دلیل نداشتن کلاه، حسابی حال روباه را جا بیاورند. چون فردا شد دستور داد مجددن روباه را دست و پا بسته به حضورش بیاورند. مجددن پرسید: “تو چرا کلاه سرت نیست؟!” و باز با یک کتک مفصل، حال روباه را جا آورد.

روباه که  از این کار خرگوش حسابی کلافه شده بود عریضه ای برای شیر نوشت و به جنگل مجاور فرستاد: “ای سلطان! کجایی که خرگوش هر روز ما را به بهانه واهی نداشتن کلاه کتک کاری میکند”. شیر نامه‌ای به خرگوش نوشت که: “خرگوش جان! دق دلی از روباه داری و میخاهی حالش را بگیری مساله‌ای نیست ولی باید دلیل محکمه پسند داشته باشی. همینجوری الکی که نمی‌شود کسی را کتک زد. برای بدست آوردن دلیل سعی کن کاری به او واگذار کنی. اگر خوب انجامش نداد او را تنبیه کن”.

خرگوش چون این نامه را دید با خود اندیشید به او دستور میدهم برایم بستنی بخرد. اگر بستنی سنتی خرید میگویم چرا بستنی کارخانه‌ای نخریدی و اگر کارخانه‌ای خرید میگویم چرا سنتی نخریدی و به این بهانه گوشمالی‌اش می‌دهم. دستور داد مجددن روباه را بیاورند.

به او دستور داد: “برو برایم بستنی بخر”.
روباه که دست خرگوش را  خانده بود پاسخ داد: “چشم قربان! فقط بفرمایید بستنی سنتی یا بستنی کارخانه‌ای؟
خرگوش: “بستنی کارخانه‌ای بخر”.
روباه: “قربان بستنی‌اش یخی باشد یا شیری؟
خرگوش: “شیری”.
روباه: “چوبی باشد یا لیوانی؟
خرگوش: “چوبی “.
روباه: “دوقلو باشد یا تکی؟
خرگوش گفت: “تکی”.
روباه: ” میوه‌ای باشد، کاکائویی یا ساده؟
خرگوش با عصبانیت: “کاکائویی”.
روباه: “مگنوم باشد یا عروسکی؟
خرگوش با فریاد: “اصلن تو چرا کلاه سرت نیست؟!!!!”

***********

انتخابات با همه کش و قوسها و خوبی و بدی‌هایش به پایان رسید. گروه تبلیغاتی دکتر موسوی با وجود تلاش شبانه روزی نزدیک به یک سال، با وجود خرجهای میلیونی، با وجود تهدید و تطمیع توسط برخی از اعضای گروه (که شاید خود دکتر موسوی از آنها بیخبر باشد)، با وجود استفاده از تمام قدرت و امکانات، با وجود رو زدنها وگیر انداختن مردم در رودربایستی‌ها، با وجود تهمت‌ها و امتیازدادن‌ها، با وجود وعده‌های سر خرمن به برخی، با وجود پیامکهای میلیونی و با وجود خفه کردن صداهای مخالف توانست با کسب زیر ۴۰ درصد آرا و با اختلاف ناچیز چهار هزار رای تا نفر دوم با تک‌ماده جواز حضور در مجلس را بگیرد.

گفتن ناگفته‌های این انتخابات زمان مناسب می‌طلبد و از حوصله خانندگانی که خود در متن این انتخابات پر کش و قوس بوده‌اند خارج است. تنها به ذکر این نکته بسنده میکنم که مدیریت انتخابات این دوره، بر خلاف انتظار اولیه، به نسبت بسیار بهتر از دوره‌های قبل بود و بیشتر حرف و حدیث‌ها مربوط به قبل از انتخابات بود تا مربوط به روز انتخابات. همین که فرماندار محترم ابایی از این نداشته باشد که تعداد تعرفه های مصرف شده در این انتخابات بیست هزار تعرفه کمتر از انتخابات چهار سال قبل باشد و به نقدی که بر عملکرد تیم قبلی برگزار کننده انتخابات وارد میشود کاری نداشته باشد خود بیانگر عزم راسخ وی برای برجای نهادن نامی نیک و نشان دادن توان مدیریتی خود است.

گروه‌های رقیب بخاهند یا نه دکتر موسوی دیگر الان منتخب تنها آن ۴۰ درصد نیست و منتخب همه مردم است و همه باید تلاش کنند دوران چهار ساله نمایندگی ایشان منشا خیر و برکت برای کل منطقه باشد و مشکلات زمان سید رضی حسینی و سید جلال موسوی پیش نیاید و وقت و انرژی و بودجه منطقه صرف رقابتهای مخرب نشود. خاسته‌های مناطق مختلف لامرد و مهر میبایست از طریق جراید، سایتها (که الحمدلله تعداد آنها چندان کم نیست)، نخبگان، نمایندگان مردمی، شوراها و ادارات پیگیری شده و اجازه داده نشود فقط افراد خاصی به ایشان دسترسی داشته و خاسته‌های خود را به ایشان دیکته کنند. مطمئن باشیم هر چه این تعامل بیشتر باشد و هر چه افراد بیشتری با ایشان در ارتباط بوده و مسائل و مشکلات منطقه خود را طرح و پیگیری نمایند عملکرد ایشان به عدالت نزدیکتر بوده و این حس را پیدا خاهند کرد که فعالیتهایشان در زیر ذره بین توسط افراد بسیاری رصد میشود.

از جانب دکتر موسوی (نماینده منتخب مردم) نیز سیگنالهایی به گوش رسیده که نشان میدهد عزم ایشان برای نشان دادن استقلالشان از گروه حامی جدی‌تر از آنی است که تصور می‌شود. ظاهرن ایشان در برخی جلسات تاکید کرده‌اند که اطرافیان مرحوم حیاتی را گروهی خاص تشکیل میداده‌اند و ایشان قصد دارد این نقیصه مرحوم حیاتی را جبران کرده و دایره را از این گروه خاص فراتر ترسیم کند. اگر چنین چیزی صحیح باشد سخن میمونی است که اگر به منصه عمل برسد دلیلی بر توانمندی و استقلال ایشان خاهد بود و انتخاب کنندگان ایشان از تصمیم خود پشیمان نخاهند گشت.

سایت تبلیغاتی دکتر موسوی (با نام نخل جنوب) که پس از انتخابات، اخبار فعالیتها و سخنرانی های ایشان را پوشش میدهد خبر از طراحی پایگاه اطلاعاتی متخصصین لامرد و مهر داده است که هدف آن دستیابی به افراد تحصیلکرده و متخصص منطقه است تا در پستهای مناسب منطقه ای و یا شاید کشوری عنداللزوم از تجربه و تخصص آنها استفاده شود. فرمهایی نیز به همین منظور طراحی شده و از مردم متخصص و یا جویای کار خاسته شده تا با پر کردن این فرمها، این گروه را در تامین نیروی متخصص مورد نیاز منطقه و حاکم شدن شایسته سالاری کمک کنند. این امر که مرحوم حیاتی و نمایندگان دیگر نیز به دنبال اجرای آن بوده‌اند، اگر به عمل در آید و فقط ژست تبلیغاتی برای نشان دادن پایبندی به اجرای وعده‌ها نباشد و در ماه‌های آتی به محاق فراموشی سپرده نشود، البته امر میمون و مبارکی است و کمک به برقراری شایسته سالاری.

                                                                   ***********                    

اینها را گفتم که بگویم فرماندار و نماینده ظاهرا بی میل نیستند فرا جناحی عمل کنند. اما طبیعی است که عملکرد هر فرد تابعی از فشاری است که نیروهای اطراف بر وی وارد می‌کنند. اطرافیان این دو بزرگوار تا زمانی که همان جمع محدود قبلی باشد فراجناحی عمل کردن رویایی بیش نخاهد بود. موید این امر هم کارهایی است که از آغاز سال جدید توسط همین اطرافیان کلید خورده است:

پس از تایید انتخابات در روزهای آخر سال قبل و سپری شدن تعطیلات، تلاش‌ها برای پرونده سازی برای برخی مخالفین جناحی و تعویض روسای نابه‌فرمان ادارات آغاز شد. اگر این تلاش بر روی همه روسای ادارات متمرکز میشد و یک بازنگری همه جانبه بر اساس عملکرد گذشته همه روسا انجام می‌گرفت می‌توانستیم بگوییم عزم سران جدید مدیریت لامرد برای بهینه سازی عملکرد کلی ادارات جزم شده و در این کار عادلانه و فارغ از جناح بندی روسا به آنها نگریسته می‌شود. اما وقتی که تمام فعالیت این گروه بر روی تعویض روسای اداراتی متمرکز شد که خوارج آن جناح بودند شک‌ها به یقین تبدیل شد که تمام آن ادعاهای انتخاباتی باد هوایی بیشتر نبوده است.  فرماندار محترم لامرد نیز با سر زدن به این اداره و آن اداره در شیراز، بیشتر وقت و توان خود را برای قانع کردن مدیران استانی به منظور تعویض این روسای خطاکار صرف نموده و در برخی موارد متاسفانه به هر حربه ممکن  متوسل شده اند تا توجیهی برای تعویض آن رییس پیدا کنند. دکتر موسوی نیز علی الظاهر تمام قدرت را به همان اطرافیان تفویض نموده اند و فعلن سرگرم امورات آغاز وکالت شده‌اند.

حال سخن پایانی ما به این دو بزرگوار و دیگر عقلا این است:

  • اگر قرار است رییس اداره‌ای را عوض کنید باید دلیل محکمه پسند برای آن داشته باشید. صرف نداشتن کلاه با مارک جناح خودی برای تعویض او کافی نیست!
گیرم که مردم فرمهای شما را پر کردند و صد هزار فرم به پایگاه اطلاعاتی شما وارد شد؛ اگر قرار باشد روسای ادارات از دوستان شما باشند، پروژه‌های عمرانی هم به اطرافیان شما برسد و خیشاوندان شما همه کاره منطقه شده و در مهم‌ترین پست‌های موجود به کار گرفته شوند، مردم بیکارند به خود زحمت بدهند و فرم پر کنند؟ آیا کارکرد این فرمها محدود به جمع آوری تلفن افراد برای ارسال پیامکهای تبلیغاتی انتخابات بعدی خواهد بود؟ اگر قرار است بر اساس شایسته سالاری عمل کنید بسم الله! فعلن همین یک قلم ادارات را که نقد است بچسبید، بقیه جاها پیش‌کش